Designthinking mercatik

چرا تفکر طراحی، راهبردی مؤثر است؟

در دنیای امروز که سرعت تحولات فناورانه و پیچیدگی‌های کسب‌وکار روزبه‌روز بیشتر می‌شود، روش‌های سنتی حل مسئله دیگر پاسخ‌گوی همه چالش‌ها نیستند. در چنین فضایی، تفکر طراحی (Design Thinking) به‌عنوان یک رویکرد نوین، به ما کمک می‌کند ارزش را در شرایط مبهم و نامطمئن با سرعتی بیشتر و دقتی بالاتر ارائه کنیم.

برخلاف آنچه ممکن است در ابتدا به نظر برسد، تفکر طراحی به معنای کند بودن نیست؛ بلکه نوعی آهسته‌کردن هدفمند برای درک عمیق‌تر مسئله، همدلی با کاربران، و یافتن مسیرهای خلاقانه و مؤثر برای حل مسائل است. می‌توان آن را به حکایت معروف «لاک‌پشت و خرگوش» تشبیه کرد: در مسیرهای روشن و بدون پیچیدگی، روش‌های سریع و سنتی (خرگوش) عملکرد بهتری دارند، اما در مسیرهای مبهم با نقاط کور زیاد، این تفکر عمیق و گام‌به‌گام لاک‌پشت است که در نهایت به نتیجه می‌رسد.

در واقع، تفکر طراحی خردمندانه است، نه کند. این رویکرد به ما یاد می‌دهد قبل از پریدن به‌سوی راه‌حل، ابتدا مسئله را درست بشناسیم، از دید مخاطب آن را ببینیم و سپس ایده‌پردازی و آزمایش کنیم. همین فرآیند، ریسک انحراف از مسیر را کاهش می‌دهد و باعث خلق راه‌حل‌هایی می‌شود که واقعاً مؤثر هستند.

مدل‌های فرآیندی در تفکر طراحی: ابزارهایی برای حرکت در ابهام

تفکر طراحی تنها یک فلسفه نیست؛ بلکه مجموعه‌ای از فرآیندها، تکنیک‌ها و تمرین‌های عملی است که به ما کمک می‌کند در مواجهه با پیچیدگی و سردرگمی، راه را پیدا کنیم. اگرچه این فرآیند ممکن است به‌صورت مرحله‌ای توصیف شود، اما در عمل ماهیتی غیرخطی و تکرارشونده دارد؛ پر از بازبینی، یادگیری، و اصلاح.

نکته کلیدی در استفاده از مدل‌های فرآیندی تفکر طراحی، نه صرفاً پیروی از مراحل، بلکه توانایی درک این است که در هر مرحله کدام ابزار یا تکنیک بیشترین ارزش را خلق می‌کند. برای مثال، بدون همدلی عمیق با کاربران، تعریف مسئله بی‌فایده است؛ و بدون تعریف دقیق مسئله، ایده‌پردازی می‌تواند ما را به راه‌حل‌های نامربوط بکشاند.

در این میان، مدل‌های شناخته‌شده‌ای برای تفکر طراحی توسعه یافته‌اند که هر یک، مراحل خاصی را برای هدایت تیم‌ها از مسئله تا راه‌حل ترسیم می‌کنند. برخی از مدل‌های پرکاربرد عبارتند از:

۱. مدل IDEO

مدل پیشنهادی IDEO از سه مرحله کلیدی تشکیل شده است:

  • Inspiration (الهام‌گیری)
  • Ideation (ایده‌پردازی)
  • Implementation (اجرا)

این مدل بیشتر بر فرآیند خلاقیت، آزمایش و تعامل نزدیک با کاربران تأکید دارد.

۲. مدل ۵ مرحله‌ای d.school (دانشگاه استنفورد)

یکی از پرکاربردترین مدل‌ها در دنیای آموزش و نوآوری:

  • Empathize (همدلی)
  • Define (تعریف مسئله)
  • Ideate (ایده‌پردازی)
  • Prototype (ساخت نمونه اولیه)
  • Test (آزمایش)

این مدل انعطاف‌پذیر است و در بسیاری از پروژه‌های طراحی محصول، خدمات و تجربه کاربری به کار می‌رود.

۳. مدل Double Diamond (طراحی بریتانیا)

توسط Design Council انگلستان معرفی شده و شامل چهار مرحله اصلی است:

  • Discover (کشف)
  • Define (تعریف)
  • Develop (توسعه)
  • Deliver (تحویل)

این مدل با تمرکز بر واگرایی و همگرایی در تفکر، به تیم‌ها کمک می‌کند در ابتدا گسترده فکر کنند و در نهایت بر یک راه‌حل قابل‌اجرا متمرکز شوند.

۴. مدل IBM Enterprise Design Thinking

این مدل مخصوص پروژه‌های پیچیده در مقیاس سازمانی طراحی شده و سه اصل کلیدی دارد:

  • Hills (هدف‌گذاری روشن)
  • Playbacks (بازبینی مشارکتی)
  • Sponsor Users (درگیری مستقیم کاربران)

مدل IBM بیشتر به دنبال تکرارپذیری در نوآوری سازمانی و یکپارچگی با تیم‌های چندوظیفه‌ای است.

برچسب‌ها: بدون برچسب

دیدگاه ها بسته شده اند.