Designthinking mercatik

چرا تفکر طراحی، راهبردی مؤثر است؟

در دنیای امروز که سرعت تحولات فناورانه و پیچیدگی‌های کسب‌وکار روزبه‌روز بیشتر می‌شود، روش‌های سنتی حل مسئله دیگر پاسخ‌گوی همه چالش‌ها نیستند. در چنین فضایی، تفکر طراحی (Design Thinking) به‌عنوان یک رویکرد نوین، به ما کمک می‌کند ارزش را در شرایط مبهم و نامطمئن با سرعتی بیشتر و دقتی بالاتر ارائه کنیم.

برخلاف آنچه ممکن است در ابتدا به نظر برسد، تفکر طراحی به معنای کند بودن نیست؛ بلکه نوعی آهسته‌کردن هدفمند برای درک عمیق‌تر مسئله، همدلی با کاربران، و یافتن مسیرهای خلاقانه و مؤثر برای حل مسائل است. می‌توان آن را به حکایت معروف «لاک‌پشت و خرگوش» تشبیه کرد: در مسیرهای روشن و بدون پیچیدگی، روش‌های سریع و سنتی (خرگوش) عملکرد بهتری دارند، اما در مسیرهای مبهم با نقاط کور زیاد، این تفکر عمیق و گام‌به‌گام لاک‌پشت است که در نهایت به نتیجه می‌رسد.

در واقع، تفکر طراحی خردمندانه است، نه کند. این رویکرد به ما یاد می‌دهد قبل از پریدن به‌سوی راه‌حل، ابتدا مسئله را درست بشناسیم، از دید مخاطب آن را ببینیم و سپس ایده‌پردازی و آزمایش کنیم. همین فرآیند، ریسک انحراف از مسیر را کاهش می‌دهد و باعث خلق راه‌حل‌هایی می‌شود که واقعاً مؤثر هستند.

مدل‌های فرآیندی در تفکر طراحی: ابزارهایی برای حرکت در ابهام

تفکر طراحی تنها یک فلسفه نیست؛ بلکه مجموعه‌ای از فرآیندها، تکنیک‌ها و تمرین‌های عملی است که به ما کمک می‌کند در مواجهه با پیچیدگی و سردرگمی، راه را پیدا کنیم. اگرچه این فرآیند ممکن است به‌صورت مرحله‌ای توصیف شود، اما در عمل ماهیتی غیرخطی و تکرارشونده دارد؛ پر از بازبینی، یادگیری، و اصلاح.

نکته کلیدی در استفاده از مدل‌های فرآیندی تفکر طراحی، نه صرفاً پیروی از مراحل، بلکه توانایی درک این است که در هر مرحله کدام ابزار یا تکنیک بیشترین ارزش را خلق می‌کند. برای مثال، بدون همدلی عمیق با کاربران، تعریف مسئله بی‌فایده است؛ و بدون تعریف دقیق مسئله، ایده‌پردازی می‌تواند ما را به راه‌حل‌های نامربوط بکشاند.

در این میان، مدل‌های شناخته‌شده‌ای برای تفکر طراحی توسعه یافته‌اند که هر یک، مراحل خاصی را برای هدایت تیم‌ها از مسئله تا راه‌حل ترسیم می‌کنند. برخی از مدل‌های پرکاربرد عبارتند از:

۱. مدل IDEO

مدل پیشنهادی IDEO از سه مرحله کلیدی تشکیل شده است:

  • Inspiration (الهام‌گیری)
  • Ideation (ایده‌پردازی)
  • Implementation (اجرا)

این مدل بیشتر بر فرآیند خلاقیت، آزمایش و تعامل نزدیک با کاربران تأکید دارد.

۲. مدل ۵ مرحله‌ای d.school (دانشگاه استنفورد)

یکی از پرکاربردترین مدل‌ها در دنیای آموزش و نوآوری:

  • Empathize (همدلی)
  • Define (تعریف مسئله)
  • Ideate (ایده‌پردازی)
  • Prototype (ساخت نمونه اولیه)
  • Test (آزمایش)

این مدل انعطاف‌پذیر است و در بسیاری از پروژه‌های طراحی محصول، خدمات و تجربه کاربری به کار می‌رود.

۳. مدل Double Diamond (طراحی بریتانیا)

توسط Design Council انگلستان معرفی شده و شامل چهار مرحله اصلی است:

  • Discover (کشف)
  • Define (تعریف)
  • Develop (توسعه)
  • Deliver (تحویل)

این مدل با تمرکز بر واگرایی و همگرایی در تفکر، به تیم‌ها کمک می‌کند در ابتدا گسترده فکر کنند و در نهایت بر یک راه‌حل قابل‌اجرا متمرکز شوند.

۴. مدل IBM Enterprise Design Thinking

این مدل مخصوص پروژه‌های پیچیده در مقیاس سازمانی طراحی شده و سه اصل کلیدی دارد:

  • Hills (هدف‌گذاری روشن)
  • Playbacks (بازبینی مشارکتی)
  • Sponsor Users (درگیری مستقیم کاربران)

مدل IBM بیشتر به دنبال تکرارپذیری در نوآوری سازمانی و یکپارچگی با تیم‌های چندوظیفه‌ای است.

Co-Creation Mindset_ Eight Steps towards the Future of Work (2023)_042

هم آفرینی به چه معناست؟

«هم‏ آفرینی» Co-creation دقیقاً به چه معنا است؟ چه ماجرایی پشت آن است؟ آیا صرفاً یک روند است؟ آیا همان ایدۀ قدیمی در بسته‌بندی جدید است؟ چطور می‌توانیم از آن در سازمان‌ها بهره بگیریم؟

هم‏ آفرینی بیش از یک روند، یک روش، و یک بسته‌بندی جدید برای کسب خِرد است. هم‏ آفرینی به تغییر در سبک فکر کردن، احساس، و عمل ما برمی‌گردد. هم‌آفرینی از احساس ناامیدی فزاینده در مواجهه با مشکلات برمی‌خیزد. حتی دانش و نوآوری همیشه مفید نیستند. اغلب به‌نظر می‌رسد که حل مشکلات به‌علت وجود فناوری پیچیده‌تر می‌شود. نوآوری، نوآوری می‌زاید، به‌طوری‌که تعداد گزینه‌های پیش‌روی ما رشد فزاینده می‌یابد. پیشرفت فناوری در یافتن راه‌حل‌ها و به‌کار بستن آن‌ها به کمک ما می‌آید، اما دنبال کردن آن‌ها و انتخاب درست‌ترینشان بیش‌ازپیش دشوار می‌شود. این کار برای افراد بسیار دشوار و گیج‌کننده است. افرادی که می‌دانند چطور به شیوه‌ای مناسب ارتباط برقرار کنند، باید مسیرهای درست رو به جلو را بیابند.

چطور می‌توانیم این مسیرها را در سازمان‌های خود درک کنیم؟ محیط بیرونی سریع‌تر از همیشه درحال تغییر است، و شرکت‌ها باید به‌سرعت واکنش نشان دهند.

اگر در ایجاد فرهنگ‌های سازمانی‌ای موفق شویم که در آن‌ها پیش‌بینی تحولات آینده ممکن باشد، چه خواهد شد؟ در آن صورت، نیاز بود متوجه شویم که چطور انعطاف‌پذیر بودن، شفافیت و نفوذپذیری می‌تواند نشان از یک مزیت رقابتی باشد. شرکت‌ها باید بدانند اگر فرهنگی را ترویج کنند که در آن افراد علیه هم عمل کنند، به خود آسیب می‌رسانند.

برای مثال، زمانی‌که موفقیت یک بخش به بهای متضرر شدن بخش‌های دیگر به‌دست می‌آید، چنین اتفاقی می‌افتد. همچنین، زمانی‌که کارکنان مستعد در بخشی خاص مستقر می‌شوند و فرصت‌های رشد در سرتاسر شرکت به آن‌ها نشان داده نمی‌شود، یا زمانی‌که سازندگان و طراحان راه‌حل‌های خود را بدون هماهنگی با توسعۀ محصول در بخش‌های دیگر پیش می‌برند، چنین اتفاقی رخ می‌دهد. اصطلاح خاصی در اشاره به این پدیده‌ها شکل گرفته است که عمدتاً مربوط به ارتباطات درون شرکت‌ها است. در این موارد، از اصطلاح «تفکر سیلویی»استفاده می‌شود. اگر تحت تأثیر آن باشید، ممکن است از خودتان بپرسید: «چطور چنین چیزی می‌شود؟ همۀ ما در یک قایق هستیم! اگر هرکس به نفع کل شرکت فکر و عمل کند، همه‌چیز بهتر خواهد شد.»

این نکته‌ای واضح است و اغلب برای افراد اتفاق می‌افتد. اما اگر تا این حد روشن است، چرا به آن عمل نمی‌کنیم؟ پاسخ بسیار ساده به‌نظر می‌رسد، زیرا در سطح شناختی، می‌دانیم که چه کنیم، اما در سطح عاطفی، رفتار اجتماعی خارج از چارچوب روابط شخصی موجود را به‌شدت دشوارتر می‌یابیم. با دوستان، خانواده‌ها، همسایه‌ها و همکاران، و همچنین باشگاه‌های ورزشی و هر جایی که با دیگران در ارتباط هستیم، مشتاقانه وارد رفتاری اجتماعی می‌شویم. هرچند، با غریبه‌ها چنین احساس وابستگی‌ای نداریم، مخصوصاً اگر تعداد آن‌ها زیاد باشد، اگر اهل جایی دیگر باشند یا حتی اگر صرفاً ظاهری متفاوت داشته باشند.


place marketing mercatik

عوامل موفقیت بازاریابی مکان

مکان‏ها از دیرباز فقدان دانش و تخصص بازاریابی را داشته‌اند. جای تعجب نیست از آنجاییکه بازاریابی چالش بزرگی حتی برای اکثر شرکت‌ها است، سازمان‌های دولتی که دارای مکان‏ها هستند، دیگر جای خود دارد. اولین پایان‏نامه دکتری درباره بازاریابی مکان (رینستو  2003) بررسی عوامل مهم‌تر موفقیت برای برندآفرینی و بازاریابی مکان و نحوه کاربرد آن‌ها در توسعه مکان بود.

این تحقیق همچنین تفاوت در فرایندهای بازاریابی مکان بین اروپای شمالی و ایالات متحده را مورد ارزیابی قرار داد. هر دو منطقه می‌توانند از فرایندهای موفق تر بازاریابی مکان یکدیگر بهره‏مند گردند. این پایان‏نامه دکتری مفاهیم کلیدی بازاریابی شرکت را به زبان یک مکان ترجمه کرده و اکثر توضیحات شیوه‌های رایج تر و عوامل خاص موفقیت بازاریابی مکان را بیان نموده است.

عوامل موفقیت در داخل چارچوب “منشور”، ساختارهای اساسی در فرایند بازاریابی مکان Place Marketing (گروه برنامه‌ریزی، تجزیه‏ وتحلیل استراتژیک و چشم‏اندازی، تصویر و هویت مکان، مشارکت دولتی- خصوصی و رهبری) را نشان می‌دهد. عوامل در کنار چارچوب منشور برای رویارویی با چالش‌ها به موقعیت‌های رقابتی بازاریابی مکان (وحدت سیاسی، بازار جهانی، توسعه داخلی و همرویدادی فرایند) یاری می‌رسانند. سومین بعد این چارچوب، چگونگی، عوامل قدرت، بهره ‏برداری استراتژیک، وجود مفاهیم، ظرفیت سازمانی و سنجش و پیگیری است. تمام عوامل موفقیت این چارچوب در یک روش تعاملی به یکدیگر متصل‌اند تا موفقیت فرایند بازاریابی مکان را حمایت و پشتیبانی کنند.

پژوهش‏های زیر یافته‌هایی از فعالان  برندآفرینی مکان را مورد ارزیابی قرار می‌دهد:

1.         یک گروه برنامه‌ریز برای هماهنگ کردن بازاریابی جامع مکان و سیستم برندآفرینی مورد نیاز است. همچنین، تأمین هزینه عمومی بلند مدت به اندازه کافی باید تضمین شود.

2.         فرایند باید با تجزیه و تحلیل استراتژیک مکان (SWOT یعنی ارزیابی نقاط قوت، ضعف، فرصت‌ها و تهدیدهای بازاریابی) آغاز شود. باید شامل مأموریت و تصورات، گروه‌های مرکزی همراه با هویت مکان و بخشهای متمرکز باشد و سپس وضعیت دهی آن‌ها طراحی گردد.

3.         مکان همانگونه که یک سرمایه‏گذاری به اهداف موافق دست می‌یابد، اقدامات پایدار و متحد، سیستماتیک و بلند مدت را باید اذعان دارد.

4.         اهداف عینی و اندازه ضروری هستند؛ مکان آنچه را که دنبال کرده و می‌سنجد، دریافت خواهد کرد.

5.         این فرایند بدون انسجام و وحدت سیاسی موفق نخواهد بود.

6.         برندآفرینی مکان باید با توسعه اقتصادی مکان و منطقه یکی شود.

7.         منابع همیشه محدودند؛ بنابراین تبلیغات و اقدامات باید انتخابی باشند.

8.         مکان باید بر زمینه‏های اساسی موجود خود متمرکز باشد. سرمایه‏گذاری در موضوع یا گروه‌های کاملا جدید اغلب اوقات با شکست مواجه می‌شوند تا اینکه موفق باشند.

9.         برندآفرینی یک روش کارآمد برای شروع بازاریابی مکان است، زیرا مکان باید در مورد همه مسائل مهم بازاریابی استراتژیک تصمیم بگیرد.

10.       توسعه برند باید مطابق با زمینه  مکان باشد.

11.       این بزرگ‌ترین چالش برای همه مکان‏ها برای پیشبرد رهبری است.

12.       گروه‌ها برای بازارهای مقصد منتخب نیاز به ارزش درونی و ماندگار دارند.

13.       گردانندگان گروه نیاز به فعال شدن دارند زیرا اصول و زیرساخت‌ها به‏تنهایی کافی نیستند.

14.       برندآفرینی و برنامه‌ریزی بازاریابی استدلال‌های فروش برتری را بوجود می‌آورند که نیاز به برقراری ارتباط حرفه ای و موثر دارند.

15.       تصویر مکان دارای اهمیت بیشتری نسبت به استدلال صرف از زمینه مکان است.

16.       تصویر برند شرکت‌های واقع در منطقه برای تصویر مکان مهم هستند. همچنین شرکت‌ها می‌توانند از یک تصویر مثبت در موقعیتشان بهره‏مند شوند. معرفی کمیته تجاری برای موفقیت فرایند برندآفرینی مکان مهم است.

17.       شرکت‌های بین المللی بر اساس منطقه، بهترین بازاریابان در موقعیت خود (سفیر) هستند. شرکت‌های خارجی که در منطقه کار صادرات انجام می‌دهند پتانسیل بزرگ مکان را تشکیل می‌دهند.

18.       بهترین راه حل برای بازاریابی مکان و برندآفرینی هنوز بوجود نیامده است. تنها تصورات گروه فعالان در هنگام توسعه شیوه‌های جدید خلاقانه محدود می‌شود.

مدیریت مکان چالش بزرگی در حفظ پیشرفت موقعیت مکان و جذب سرمایه‏گذاری جدید و توسعه برای این مکان دارد. ساکنین و توسعه‌های جدید موجود باید در فهرست نیز گنجانده شوند. قوانین جدید مقایسه در یک رقابت سخت جایگزین اصول قدیمی و فرسوده شده‌اند. روش‌های مدیریتی هوشمندانه جدید و ملایم نیازمند توسعه محصول مکان و تقاضاهای مشتریان مکان هستند.

استدلال‌هایی که یک مکان نیاز دارد تا بطور حرفه ای برندآفرینی و بازاریابی شود یک پدیده جدید است. برای مدت زمان طولانی تنها ترویج بسته موجود مکان برای مکان‏ها کافی بود. اکنون، در این دوره از برندآفرینی مکان، مدیریت باید بپرسد مشتریان ما چه کسانی هستند، چه می‌خواهند و چگونه می‌توانیم ارزش افزوده در موقعیت مکانی خود ایجاد کنیم؟ محصول مکان مستلزم توسعه و تغییر بر اساس نیازهای مشتری است. این بازگشت پیچیده بیش از پیش نیاز به مهارت‌های مدیریتی دارد. در چارچوب مطالعه حاضر، تمرکز بر نقش مدیریت و برندآفرینی در بازاریابی مکان و توسعه آن گذاشته می‌شود.

با استفاده از ابزارهای مرتبط با روح مکان، هویت و تصویر، تداعیات  مطلوب می‌تواند برای مکان ایجاد شود تا کسب‏وکارها و بازدیدکنندگان جدیدی را برای مکان جذب نمایند و بطور همزمان ارزش مکان را افزایش دهند. زمانیکه این تکنیک به شکل پیچیده ای اجرا می‌گردد، برندآفرینی مکان نامیده می‌شود. برای مثال مکان‏های با اندازه متوسط به منظور جذب سرمایه‏های خارجی سرگردان  مستلزم توده حیاتی  بیشتری هستند . اتحادهای استراتژیک با مکان‌های دیگر می‌تواند بطور قاطعانه ارزش مشترک همه شرکای را که می‌توانند در موقعیت برد-برد قرار داشته باشند، افزایش دهد. یک مرکز شهری معروف به عنوان یک برند فراگیر عمل می‌کند و ایجاد یک منطقه با شهرستان‌های مجاور یا شهرداری‌ها به نفع همه است.

مکان‏هایی که از رهبری برای مدیریت منابع مکان در فرایند پیچیده بازاریابی مکان استفاده می‌کنند برنده هستند. مکان‌هایی که بطور منفعل عمل می‌کنند وجه  رقابتی خود را از دست می‌دهند. مشارکت‌های دولتی- خصوصی  (PPPs) روش کارآمدی از ترکیب منافع برای مدیریت یک پروژه بزرگ‌تر توسعه مکان است. مشارکت‌های دولتی- خصوصی به همراه مهارت‌های رهبری، اصلی‌ترین چالش‌ها برای مدیریت بازاریابی مکان خواهد بود.

مرکزیت در برندآفرینی مکان ایجاد هویت مکان است چیزی‏که بخش فعال مدیریت در این فرایند است. برندآفرینی، یک مسئولیت و مسئله برای مدیریت ارشد در بازاریابی مکان است، همانگونه که در بازاریابی شرکت‌های بزرگ هم باید باشد. بازاریابی استراتژیک در ابتدا در برگیرنده تجزیه و تحلیل استراتژیک است که این وظیفه مدیریت است. یکی از وظایف کلیدی مدیریت این است که تصمیم بگیرد که در کدام بازارهای بزرگ و کوچک می‌خواهند رقابت کنند [هدفگذاری]. سپس این تصمیم آنرا به سمت استراتژی‌های لازم و برنامه‌های اجرایی سوق خواهد داد. همچنین، در ارزیابی موفقیت در بازاریابی مکان، اهداف مدیریت زمینه‌هایی هستند که در آن‌ها دستاوردها از نظر گذرانده می‌شوند. سازماندهی ظرفیت‏ها برای موفقیت بازاریابی مکان مهم است. این بدان معنی است که بازاریابی مکان باید منابع انسانی و مالی مورد نیاز را تشکیل دهد. این امر منجر به مسئله وحدت و انسجام سیاسی می‌شود که چالش‌های زیادی را برای مدیریت مکان تعیین می‌کند.

بازارهای بزرگ جهانی نه تنها موقعیت‌های جدید بلکه امکانات جدیدی به منظور رقابت به ارمغان می‌آورند. رقابت جهانی چالش بزرگی برای مدیریت مکان است. بهره‏برداری از این چالش‌های بین‏المللی مستلزم مهارت‌های مدیریتی جدید است- همانگونه که بسیاری از مکان‌ها پیام‌های بازاریابی‌شان را ارائه می‌دهند و سعی بر ادغام هویت‌های خلق‏شده با تصاویر متمایز و معتبر  مکان دارند. مدیریت مکان قبل از جهانی شدن نیاز به تضمین جایگاه درست خود داشته و توسعه داخلی مکان یک امر طاقت فرسا با کاهش منابع توسعه اقتصادی اختصاص یافته است. انطباق فرایندها اگر با طرح‌های اضافی مجهز نشده باشند، می‌تواند مدیریت مکان را شگفت زده کند. مهارت‌های برنامه‌ریزی استراتژیک بطور فزاینده‏ای مورد نیاز خواهد بود.

مکان باید اداره شود و رشد مدیریت‏شده برای مکان بسیار بهتر از توسعه غیر مدیریت‏شده است. این بررسی چنین استدلال می‌کند که مدیریت خوب می‌تواند تصویر مکان را حتی تحت شرایط منفی حفظ کند و همچنین مدیریت بد هم می‌تواند حتی تصویر خوب یک مکان را خراب نماید. با این حال، مسائل عملی مرتبط با بهره برداری از پیشنهادهای ارائه شده نیز وجود دارد. فوت و فن بازاریابی بطور کلی یک منبع نادر برای شرکت‌هایی است که اغلب مهم‌ترین چالش توسعه برای مدیریت را شکل می‌دهند. واضح است که در سازمان‌های دولتی و در مکان‏ها، مهارت‌های بازاریابی ناپخته  هستند. نگرش‌های افراد مهم ممکن است نیاز به گرایش بازاریابی بیشتری داشته باشند. مسئله مهارت‌های بازاریابی، چالش بزرگی را برای سازمان‌های توسعه مکان به بارمی‏آورد. روند توصیفی برندآفرینی مکان یک مشارکت سیستماتیک بلند مدت است و از این‏رو تلاش مداوم مکان را در امتداد منحنی یادگیری پیش خواهد برد. نمونه مکان‌های موفق  و کاربرد رایزنی‌های مشاوره خارجی باید مورد بررسی و ملاحظه قرار گیرند. حرفه ای بودن همراه با کار، به عنوان انطباق فرایند مثبت حاصل می‌شود و یک تلاش فعالانه همیشه بهتر از قرار دادن آینده یک نفر در دستان رقابت شدید مکان است.

توصیه‌های بیشتری به عنوان شیوه‌های کار عملی داده می‌شوند که عبارت‌اند از:

•           تصویر کسب‏وکارهای واقع در منطقه برای تصویر این موقعیت مکانی مهم بوده و همچنین شرکت‌ها می‌توانند از این تصویر مطلوب مکان خود بهره‏مند گردند؛ بنابراین، همکاری متنوع بین مکان و موسسات اقتصادی آن باید به کار برده شود تا به نفع هر دو باشد.

•           مشارکت‌های دولتی/خصوصی باید مورد استفاده قرارگیرند تا توسعه مکان را برانگیزند. مشارکت‌های دولتی/خصوصی در توسعه و بازاریابی منطقه‏ای مکان مفید هستند و دلیل روابط‏کاری بین انجمن و شرکت‌ها و همچنین آماده‏سازی ظرفیت سازماندهی شده برای پروژه‌های اصلی توسعه را نشان می‌دهند.

•           بهترین شیوه‌ها در بازاریابی مکان هنوز بوجود نیامده‏اند و تنها تصور یک مکان محدودیت‌هایی را تعیین می‌کند که چگونه برنامه‌های نوآورانه بازاریابی مکان می‌توانند ایجاد شوند. امر مهم در شیوه‌های برنامه‌ریزی بازاریابی مکان تصمیم‏گیری در مورد بخشهای بازار و برندهای سازگار  (هویت) است. تمایز آشکار مکان با مکان‏های در حال رقابت برای موفقیت تعیین‏کننده است. ساخت خوشه‏ای  یا دسته ای، یکی از روش‌های کارآمد برای ایجاد توده بحرانی و اعتبار است. هر دسته باید به عنوان برند تابع در نظر گرفته شود که دارای یک هماهنگ کننده مسئول است.

•           رویکرد کاری سیستماتیک بلند مدت، ثبات و تمرکز هوشمندانه باید به عنوان عناصر کلیدی برای تضمین موفقیت در فرایند بازاریابی مکان مورد استفاده قرار گیرند.

•           مکان‏ها نیاز به همکاری دارند و بازاریابی خارجی یا مشارکتی باید جایی که همه شرکایی دربرگیرنده می‌توانند برنده باشند به کار گرفته شوند.

•           وحدت سیاسی باید به منظور تصمیم‏گیری در عقاید مشترک درباره عوامل هویت مکان برقرار شود. مدیریت بازاریابی مکان و فرایند برندآفرینی مکان مستلزم رهبری حرفه‏ای است که مفاد مربوط به برند مکان و قوانین اساسی مرتبط با برندآفرینی را نیز می‌داند. توسعه مداوم مفاد مکان به منظور ندادن پیام‌های تصویر متضاد در مورد برند مکان ضروری است.

•           برای یک مکان شروع فرایند بازاریابی مکان با ایجاد تجزیه و تحلیل SWOT   به منظور یافتن چالش‌های استراتژیک و ظرفیت بازاریابی مکان مهم است. یک مکان باید دریابد که مشتریانش کجا و چه کسانی هستند و چگونه می‌تواند به آن‌ها ارزش افزوده داده و مشکلاتشان را حل نماید.

•           علاوه بر تجزیه و تحلیل استراتژیک و کار آینده نگری، توانایی برای انجام بازاریابی مکان باید تضمین شود. این ظرفیت سازمان یافته شامل مدیریت و رهبری بااستعداد است که بصیرت و آگاهی در کل بسته بازاریابی مکان و توسعه و توانایی برای اداره این فرایند را دارد.

•           منابع مالی باید به منظور ایجاد روحیه، انگیزه و دانش برای فرایند بازاریابی مکان فراهم شوند.

•           آژانس‌های جذب گردشگر (بازاریابی مقصد) و آژانس‌های سرمایه‏گذاری داخلی (بازاریابی منطقه‏ای ) باید با یکدیگر همکاری کنند و کار همدیگر را از طریق رویکردهای بازاریابی خودشان تکمیل نمایند. برای مثال، بازدیدکنندگان کنفرانس علمی، مدارک تلاش‌های تحقیقات داخلی را به دست می‌آورند.

•           یک شهر مجزا ممکن است بخشی از یک مکان بزرگ‌تر در استراتژی‌های برندآفرینی مکان باشد تا توده بحرانی را برای جذب شرکت‌ها و سرمایه‌گذاران کسب نماید. یک مرکز شهر معروف باعث ایجاد آشنایی بیشتر منطقه خواهد بود.

مکان‏ها می‌توانند با ایجاد هویت مکان برای خود برندآفرینی شوند بطوریکه عوامل منتخب جذب، ارزش تصویر و جذابیت مکان را افزایش دهند. برندآفرینی مکان ابزار مفیدی برای شروع بازاریابی استراتژیک یک مکان است. زمانیکه یک مکان ضروری‌ترین عوامل هویت خود را برمی‏گزیند، می‌تواند شروع به توسعه محتواهایی کند که مطابق با اظهارات بازاریابی‌اش است.

تکنیک‌های تجزیه و تحلیل شرکت‌ها روش خوبی برای مکان‏ها است تا فرایند بازاریابی استراتژیک را در بررسی نقاط ضعف و قوت و تهدیدات و فرصت‌های عملیاتی محیط شروع نمایند. یک مکان باید خود، مشتریان و رقبایش را بشناسد. مدلی که در این تحقیق شکل گرفته است ابزار جدید و جامعی برای مکان‏ها ارائه می‌دهد تا بسوی روش‌های موثرتر و سیستماتیک ‏تر بازاریابی مکان پیش روند.